قصهی روت
روت بر این باور است هرچه در جهان است، از انسان تا آنچه در ادراک انسان نمیگنجد، بر یک ستون پایدار استوار است. ستونی که هر تفکری از آن صحبتی به میان آورده. ستونی که هر خواهشی را تمام و کمال شرح و بسط دادهاست.
حالا ما در خانهی روت به عنوان بخشی از توانگران این ستون ازلی دور هم جمع شدهایم تا صنعت شهرمان را بگردانیم و در هر خانه، هنر دست انسانهای صنعتگر جهان را به یادگار بگذاریم.
تا روزی که دست در دست هم، به مدد ریشهی آن ستونِ استوار، پیشرونده و در حرکت، جهان را در برگیریم.
با ما همراه باشید تا هنر دست صنعتگرانمان را به نظاره بنشینیم و عشق دستانشان را به خانهها بفرستیم و خواهشهای جهان را به حکمت این ستونابدی با هم بخوانیم.
روتهوم حافظهی اشیاست و زبان آنها را میداند. روت هوم معتقد است باید حواسمان به ستونها باشد. اگر آنها را بشناسیم، آغاز خود را شناختهایم و آن روز دست به دست هم دادهایم و گرهای گشودهایم.
